اندراحوالات ایلیا جان درآخرین روزهای سال 93 و سال جدید
پسرم چند روز وقت نکردم بیام و عکسهای نازت و بذارم الان فرصت و غنیمت میشمارم و عکسهای آخر سال 93 رو با چندتا از عکسهای جدیدت باهم برات میذارم. فدات بشم کلی عکس داشتی ولی چندتاشو برات گلچین میکنم و در ادامه مطلب برات میذارم. شبها میرفتیم پیش بابا سرکار براش چایی میبردیم چون هوا سرد بود بعدش که میومدیم خونه من ازت عکس مینداختم. قربون نازکردنت برم. این پفیلا یه یک ساعتی سرگرمت کرده بود همش باهاش کلنجار میرفتی. وقتی پسرم میاد توی آشپزخونه تا به مامانش کمک کنه اینجا خودت زیرانداز و گرفتی توی دستت و خوابیدی&nbs...
نویسنده :
مامانی
17:26